کودکی از جمله آزادگان رفت برون با دو سه همزادگان
پای چو در راه نهاد آن پسر پویه همی کرد و در امد به سر
پایش از آن پویه در آمد ز دست مهر دل ومهره ی پشتش شکست
شد نفس آن دو سه، هم سال او تنگ تر از حادثه ی حال او
ان که ورا دوست ترین بود گفت: در بن چاهیش بباید نهفت
تا نشود راز چو روز آشکار تا نشویم از پدرش شرمسار
عاقبت اندیش ترین کودکی دشمن او بود از ایشان یکی
گفت:《همانا که در این همرهان صورت این حال نماند نهان
چون که مرا زین همه دشمن نهند تهمت این واقعه بر من نهند 》
زی پدرش رفت و خبر دار کرد تا پدرش چاره ی ان کار کرد
هر که در او جوهر دانایی است بر همه چیزش توانایی است
دشمن دانا که غم جان بود بهتر از ان دوست که نادان بود.
موضوع ازاد و پیشنهاد های شما دوستان...برچسب : نویسنده : ابراهیم شمسی زاده ebi-khonj بازدید : 95
بسم الله الرحمن الرحیم
شما کاربران عزیز میتوانیدانتقادات و نظرات خود را بیان کنید تا به ان ها رسیدگی شود
ممنون از بازدید شما
موضوع ازاد و پیشنهاد های شما دوستان...برچسب : نویسنده : ابراهیم شمسی زاده ebi-khonj بازدید : 84
رستم مادر را بدرود گفت و رو به راه نهاد.
آن چنان شتاب داشت که دو روز راه را به یک روز طی کرد و گرسنه وتشنه به بیشه ای رسید.
در پی شکار گوری، کمند برگرفت و گور را اسیر کرد.
از اسب فرود امد رخش را در مرغزار به چرا وا گذاشت و خودگور را بر آتش بریان کرد و سیر بخورد.
چون شب فرا رسید بستری فراهم کرد و تن خسته بر آن رها کرد . در آن نزدیکی نیزاری بود ودر آن نیزار شیری خانه داشت.
چون پاسی از شب گذشتشیر به جایگاهشبازگشت.کنار نیزار پهلوانی خفته دیدو نزدیک پهلوان اسبی را به چرا مشغول.
نخست بر اسب حمله برد رخش روی دوپا بلند شد وبا دو دست چنان بر شیر ضربه زد که شیر بی حال نقش بر زمین شد.
سپس با دندان پشت شیر را گرفت و چندان آن را بر زمین فرو کوفت که جان بداد.
چون رستم بیدار شد و شیر را مرده دید، رو به رخش گفت:
چنین گفت که ای رخش نا هوشیار که گفتت که باشیر کن کارزار
اگرتو شدی کشته به دست اوی من این گرز واین مغفر جنگجوی
چگونه کشیدی به مازندران؟ کمند و کمان و گرز گران؟
موضوع ازاد و پیشنهاد های شما دوستان...برچسب : نویسنده : ابراهیم شمسی زاده ebi-khonj بازدید : 72
معالجه با عسل و دارچین
برچسب : نویسنده : ابراهیم شمسی زاده ebi-khonj بازدید : 108
روزی بود و روزگاری در شهری که بهلول زندگی میکرد یک نفر بود که همه به او اعتماد کرده بودند.
هر وقت مردم میخواستند به سفر بروند بیشتر اموال خود را نزد آن مرد می گذاشتند .
اما او از این اعتماد مردم سو استفاده کرد و هرکس برا گرفتن امانتش بازمیگشت میگفت موش ان را خورده.
روزی یک نفر جریان را برای بهلول تو ضیح داد و بهلول چاره ای اندیشید . او نزد شاه رفت و خواست که حکم حاکمیت بهلول را به او بدهد.
و او نیز خواسته ی بهلول را پذیرفت . و بعد رفت و میخواست خانه ی ان مرد را پایین بیاورد و مرد از او پرسید چرا این کار را میکنی ؟
بهلو گفت میخواهم ان موشان دزد را بکشم و مرد مجبور شد که امانت مردم را پس دهد.
اداستان ادامه دارد.....
موضوع ازاد و پیشنهاد های شما دوستان...برچسب : نویسنده : ابراهیم شمسی زاده ebi-khonj بازدید : 103
از جواب دادن به این سوالات لذت ببرید و پاسخهایتان را با جوابهای داده شده مقایسه کنید۱ )یک فروند هواپیما در مرز آمریکا و کانادا سقوط میکند. بازماندگان از سقوط را در کجا دفن میکنند؟کانادا آمریکا هیچکدام..۲) یک خروس در بام خانهای که شیب دوطرفه دارد، تخم میگذارد. این تخم از کدام طرف میافتد؟شمال جنوب هیچکدام..۳ )خانمیعاشق رنگ قرمز است و تمام وسایل او به رنگ قرمز است. او در آپارتمانی یک طبقه که قرمزرنگ است، زندگی میکند. صندلی و میز او قرمزرنگ است.تمام دیوارها و سقف آپارتمان قرمزرنگ هستند. کفپوش آپارتمان و فرشها نیز قرمزرنگ هستند.تلویزیون هم قرمز رنگ است. سریع پاسخ دهید که پلههای آپارتمان چه رنگی هستند؟قرمز آبی هیچکدام..۴ )پدر و پسری را که در حادثه رانندگی مجروح شده بودند، به بیمارستان میبرند.پدر در راه بیمارستان فوت میکند ولی پسر را به اتاق عمل میبرند. پس از مدتی دکتر میگوید من نمیتوانم این شخص را عمل کنم، به علت اینکه او پسر من است.آیا به نظر شما این داستان میتواند صحت داشته باشد؟آری خیر هیچکدام..۵ ) اگر چهار تخممرغ، آرد، وانیل، شکر، نمک و بیکینگ پودر را با همدیگر مخلوط کنید، آیا کیک خواهید داشت؟آری خیر هیچکدام..۶) آیا میتوانید از منزلتان بالاتر پرش کنید؟آری خیر هیچکدام..۷ ) یک کیلوگرم آهن چند گرم سنگینتر از یک کیلو گرم پنبه است؟۱گرم ۱۰۰گرم هیچکدام..۸ ) مردی به طرف یک پلیس که در حال جریمه کردن اتومبیل بود، میرود و التماس میکند که پلیس جریمه نکند ولی آقای پلیس قبول نمیکند. به پلیس نه یک بار بلکه هشت بار بد دهنی میکند.جواب دهید که این مرد چند بار جریمه خواهد شد؟۸ بار ۹بار هیچکدام ۹ ) اگر تمام رنگها را با هم مخلوط کنید، آیا رنگین کمان خواهیم داشت؟آری خیر هیچکدام..۱۰ ) گرگی به بالای کوه میرود تا غرش شبانهاش را آغاز کند.چه مدت طول میکشد تا به بالای کوه برسد؟دوشب پنجشب هیچکدام..۱۱) اگر بهطور اتفاقی وارد کودکستان دوران کودکیتان شوید، آیا قادر به خواندن نوشتن و انجام جدول ضرب خواهید بود؟آری خیر هیچکدام..۱۲) آیا امکان دارد یک نفر سریعتر از رودخانه میسیسیپی شنا کند؟آری خیر هیچکدام..۱۳) آقای بیل اسمیت و خانم ژانت اسمیت از هم طلاق میگیرند. پس از مدتی خانم ژانت اسم اولیه خود را پس میگیرد.با این حال، پس از پنج سال با اینکه هنوز از آقای بیل اسمیت طلاق گرفته است، دوباره خانم ژانت اسمیت میشود. آیا این قضیه امکانپذیر است؟آری خیر هیچکدام..14)آقای جیم کوک مشکوک به قتل است ولی وقتی که پلیس از او سوال میکند که در موقع قتل کجا بوده است، آقای جیم میگوید در خانه مشغول تماشای سریال مورد علاقهام بودهام. حتی جزئیات سریال را برای پلیس شرح میدهد.آیا این موضوع ثابت میکندکه آقای جیم بیگناه است؟آری خیر هیچکدام..۱۵) یک شترمرغ تصمیم میگیرد که به وطنش بازگردد.چه موقع برای پرواز او به جنوب مناسب است؟بهار پاییز هیچکدام..۱۶ ) جمله بعدی صحت دارد.جمله قبلی غلط است.آیا این قضیه منطقی است؟آری خیر هیچکدام..۱۷) آیا امکان دارد که یک اختراع قدیمیقادر باشد که پشت دیوار را به ما نشان دهد؟آری خیر هیچکدام..۱۸ ) اگر بخواهید یک نامه به دوستتان بنویسید، ترجیح میدهید با شکم پر یا با شکم خالی بنویسید؟پر خالی هیچکدام
موضوع ازاد و پیشنهاد های شما دوستان...برچسب : نویسنده : ابراهیم شمسی زاده ebi-khonj بازدید : 116